چرا شرایط به گونه ای شده که به
انسان هایی هستند که جیغ و داد کرده و لگد پراکنی می کنند. فقط برای آن که به چیزی که می خواهند دست پیدا کنند. هیچ ادب و نزاکتی نمی شناسند. به دارایی های دیگران صدمه می زنند و به هیچ کس جز خودشان فکر نمی کنند. همه ما هم ملاقات شان کرده ایم: کودکان دوساله
بیشتر روانشناس های کودک عقیده دارند که انسان ها در این سن، پرخاشگرتر از هر سن دیگری هستند. بنابراین به درستی، اصطلاح دیو وحشتناک را اختراع کرده اند
در بررسی دلایل عصبانیت زود هنگام افراد از نظر
در نهایت تعجب می بینم که خشونت روز به روز بدتر می شود. سوالی که مطرح است اینکه
این شبیه نقل قولی است که می تواند هفته پیش پیش گفته شده باشد، نه؟ اما درواقع این نقل قول، ۴۵ ساله است.
این جمله ها را روان شناس جنایی هلند، اف. ام. هاورمان ، در مصاحبه ای که در سال ۱۹۷۰ (۱۳۴۹) درباره پرخاشگری در جامعه انجام داده ،گفته است. به نظر او وضع از کنترل خارج شده بود.
قطعا او تنها کسی نبود که در این باره شکایت می کرد. همان سال نویسنده ای که در رومه سوماترا پست اندونزی می نوشت، نتیجه گرفته بود که عده ای از دانش آموزان که معلم شان را خطاب کرده بودند، کاملا از کنترل خارج شده اند.
در طول آن سال ها، مثال های فراوان دیگری از شکایت درباره وحشی گری و عصبانیت پیدا می شود. به نظر می رسد که مردم همیشه در حال شکایت از رفتار دیگران بوده اند و همیشه می گفته اند: دیگر بس است.
با همه اینها که درباره دلایل عصبانیت زود هنگام افراد گفتیم، آیا ما از قبل پرخاشگرتر شده ایم؟ هیچ کس نمی داند قبلا چقدر جوش می آوردیم و همین ناآگاهی، مقایسه تاریخی را دشوار می سازد. با این حال، دانشمندانی هستند که اعتقاد دارند این روزها وضع بدتر شده. بس فن ستو کم
(Bas van Stokkom) جامعه شناس هلندی که در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) کتاب عجب احمقی را نوشته، می گوید: پژوهشگران زیادی فکر می کنند ما حساس تر و نازک نارنجی تر شده ایم.
با این حال، فن ستوکم
فکر می کند در غیاب آمار، می توانیم افزایش زودرنجی مان را به بالا رفتن
تعداد جرائم خشن نسبت دهیم، چون خشونت افراطی ترین شکل ابراز عصبانیت است
مخصوصا در
اما تفسیر آمارهای جرم و جنایت، معمولا سخت است؛ وقتی پلیس نیروهای بیشتری برای دستگیری ها به کار می گیرد، تعداد دستگیر شده ها هم بیشتر می شود.
با این حال فن ستوکم معتقد است حتی با حذف این نوع تاثیرها، باز هم در جامعه خشن تری نسبت به زمان پدر- مادر و پدربزرگ – مادربزرگ هایمان زندگی می کنیم. اما چرا ما ناگهان جوشی تر شده ایم؟
به نظر می رسد نقطه شروعی وجود دارد که از نظر فن ستوکم، به آزادی بیان مربوط می شود. امروز آدم هایی را داریم که در برابر قوانین مختلف شورش می کنند و سعی دارند آزادی بیشتری را برای جنبش شان به دست بیاورند. به گفته فن ستوکم (و خیلی از جامعه شناس های دیگر) ما پرقدرت تر شده ایم. اگر فکر کنیم منافع مان در خطر است، سریع تر حرف می زنیم و زودتر واکنش نشان می دهد .
اما آیا ما فقط در صورتی از کسی بدمان می آید که عقایدش با ما متفاوت باشد؟ نه دقیقا. چیز دیگری که بر این موضوع تاثیر می گذارد، برخاستن من است؛ به عبارت دیگر، افرادی که فکر می کنند مرکز همه چیز هستند و اصطلاحات به آنها خودشیفته می گوییم.
فن ستوکم ادعا می کند که از دهه ۶۰ میلادی به این قبیل افراد، قضای بیشتری داده شده است و آنها هم این فضا را به دست گرفته اند. به نظر می رسد اگر چیزها را با صدای بلند بخواهی، می توانی به آنها برسی. این کار گرچه گاهی باعث تحمیل هزینه هایی به دیگران می شود، اما امروز دیگر خودِ فرد (یعنی همان من) از هر زمان دیگری مهم تر است.
تحقیقی که در سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) در دانشگاه ایالتی سن دیه گو انجام شد، نشان داد نمره افرادی که در این سال در آزمون خودشیفتگی شرکت کرده اند، ۳۰ درصد بالاتر از افرادی بوده که در اوایل دهه ۸۰ میلادی در همان آزمون شرکت کرده بودند.
پل اِشنابِل جامعه شناس، در سال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) نوشت افرادی که به طور علنی احساسات خودشان را در مرکز قرار می دهند، نوعی حساسیت افزایش یافته در برابر توهین» دارند. همین هم باعث می شود که بخواهند این حساسیت را سریع با رفتارشان بروز دهند» و این، منشا سریع تر جوش آوردن شده است.
فن ستوکم درباره دلایل عصبانیت زود هنگام افراد عقیده دارد بچه هایی که در سال های رشد به هر چه خواسته اند، رسیده اند، بعدها در زندگی وقتی دیگران توقعات شان را برآورده نمی کنند.، بیشتر عصبی می شوند.
ویم دویون (Willem dejong) معلم هلندی در کتاب سندرم بچه لوس شده می نویسد منشا رفتارهای ناسازگارانه
براساس تحقیقی که در سال ۲۰۱۳ به سرپرستی پل پیف (Paul Piff) در دانشگاه کالیفرنیا در ایرواین آمریکا انجام شد، خودشیفتگی در طبقات بالا به نسبت بیشتر مشاهده می شود. هرچه طبقه اجتماعی تان بالاتر باشد، بیشتر فکر می کنید آدم مهمی هستید و چیزهای بیشتری برای خودتان می خواهید.
در عین حال، فن ستوکم می گوید افرادی که تحصیلات بالاتری دارند، عصبانیت شان را متفاوت از افرادی که تحصیلات کمتری دارند بروزی می دهند؛ افراد تحصیل کرده اغلب عصبانیت شان را مهار می کنند و مایل نیستند با کسی درباره اش حرف بزنند. منطقی هم هست، چون به دیدگاه ها و عقاید دیگران احترام می گذارند. اما اگرحس کنند منّ شان تهدید شده، آن وقت ممکن است بترکند؛ در این حالت دیگر نمی توان متوقف شان کرد.»
در روزگار خوش گذشته (بخوانید پیش از قرن اخیر)، وقتی می خواستید به چیزی در رسانه ها واکنش نشان دهید، نامه ای به رومه یا مجله ای می نوشتید، احتمالا یک روز یا یک هفته بعد، این نامه چاپ می شود و اگر سردبیر از لحن و ادبیات نوشتاری شما خوشش نمی آمد، شاید شکل و شمایلش کمی تغییر می کرد.
حالا همه چیز خیلی فرق کرده؛ ظرف یک ثانیه، نظر شما در اینترنت است. البته اینترنت دلیل سریع جوش آوردن ما نیست، اما باعث شده آدم های جوشی، مرئی تر شوند. شاید به همین دلیل، بیشتر می شنویم که همه چیز بدتر از گذشته شده؛ چرا که در دنیای آن لاین، بیشتر به آدم های عصبانی بر می خوریم.
اما واقعا همه چیز بدتر شده؟ گزارشی در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۱) نشان می دهد که طی پنج سال گذشته، پرخاشگری بین نیروی کار کاهش یافته است. اما چه خشونت بیشتر از قبل در حال رخ دادن باشد چه کمتر از آن، اغلب ما این حس را داریم که این روزها، بیشتر ممکن است در معرضش قرار بگیریم.
فن ستوکم گرچه می گوید در محیط اطرافش به طور مستقیم فقط با آدم های خوب مواجه شده، اما روی این موضوع تاکید دارد که تغییراتی که در جامعه می بیند، نگرانش می کند: امروزه همه چیز درباره فریان، دیده شدن و انتقاد از عقاید دیگران است. اگر این وضع ادامه یابد، حالا حالاها درگیر این نوع رفتار هستیم.
چگونه به درستی با طرف مقابلمان به بحث بپردازیم؟
4 نمونه از مشکلات روابط عاطفی امروزه
وقتی شریک زندگی شما نیازهایتان را برآورده نمیکند چکار باید کرد؟